سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سهم هر کس از رنج در این کره درد چقدر است ؟ سهم من ،سهم تو ،سهم او ... ؟ میزانی هم هست ؟ ولت سنجی ؟ آمپر سنجی ؟ کنتوری ؟کیلومتر شماری ؟
اندازه اش معلوم نیست اما سهم الارثی از جانب پروردگار است مثل همه نعمات و الطافش ؛ دختروار و پسر وار هم ندارد .  

گریزی از این سهم نیست پای بسته است ، زبان بسته ؛ چشم بینا و گوش شنوا ... می بینی می شنوی ؛ لب نمی زنی ...
تا به یاد می آوری درد در گوش می پیچد و پوست زوزه می کشد ؛ لب اما خاموش می ماند ...

بزاز تقدیر را گویی : « اندام تحملم نحیف است ؛ قدری سهم رنجم را کوتاهتر کن » 
گوید : خیاط قابل است و تا آخرین تار و پودش را خرج قبایت می کند .

قصه ی زندگی ؛ قصه ی یکی بود و یکی نبود نیست ؛ قصه ی یکی بود که مجبور به دوتا شدن بود ؛ دو تایی که می خواستند سه تا و چهار تا و پنج تا و ... شوند.
قصه ی گود و میل و زور آزمایی با دنیاست ؛ یا علی گویان خاک می بوسند و میل زندگی می زنند و نغمه ی تداوم می خوانند ؛ یکی و دو تا ، دو تا و سه تا ، سه تا و چها رتا ...

قصه زندگی ، قصه ی بقاست بقایی که به فنا نمی اندیشد ...
شاید هم قصه ی زندگی ؛ قصه ی  خرمالوی خوشرنگ سر شاخه باشد ؛ می بینی ، دوست می داری ، دست دراز می کنی، نوک پنجه می ایستی ،چهار پایه زیر پایت می گذاری ،از نردبان بالا می روی و می چینی تا دندان نشانش دهی !!

می شود سیبی باشد سر شاخه ؛ بچینی و ببویی و در خوردنش تعلل کنی . 
شاید هم آن مثل قدیمی و معروف ؛ خربزه ی نبریده باشد ... بدون شرط چاقو !!
 به گمانم زندگی قصه ی یک تقدیر است یک تقدیر بی تقریر .
   
*   *   *   *    *
خدایا ؛ قصه ی زندگی را در لحظه ای می نویسی تا در لحظه خوانده شود ،لحظاتش را به خاطر بسپرند شاید قصه ی لحظه هایش روزی نوشته شود . 
  در عجبم از : 
شادی به تاراج غم و غم به یغمای دعا می رود و دعا هم با گناه دود می شود ... اللهم اغفر لی ذنوب لتی تحبس الدعا.

 


نوشته شده در  پنج شنبه 88/5/8ساعت  7:45 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :